سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و جابر پسر عبد اللّه انصارى را فرمود : ] جابر دنیا به چهار چیز برپاست : دانایى که دانش خود را به کار برد ، و نادانى که از آموختن سرباز نزند و بخشنده‏اى که در بخشش خود بخل نکند ، و درویشى که آخرت خویش را به دنیاى خود نفروشد . پس اگر دانشمند دانش خود را تباه سازد نادان به آموختن نپردازد ، و اگر توانگر در بخشش خویش بخل ورزد درویش آخرتش را به دنیا در بازد . جابر آن که نعمت خدا بر او بسیار بود نیاز مردمان بدو بسیار بود . پس هر که در آن نعمتها براى خدا کار کند خدا نعمتها را براى وى پایدار کند . و آن که آن را چنانکه واجب است به مصرف نرساند ، نعمت او را ببرد و نیست گرداند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :3
کل بازدید :5851
تعداد کل یاداشته ها : 4
103/9/2
4:11 ص

یک سنگی بود که نه در رودخانه بود و نه در خرابه آن در باغچه هم نبود. بلک در یک نان داغ بود. یک پسری نان را خرید سنگ غرغرو داد زد آی وای سوختم چه هوای گرمی چه جای داغی. دست پسر صدای سنگ را شنید و او را کند و پرت کرد روی زمین. وسرش درد گرفت. داد زد وای ای سرم چه جای بدی پای اقای نانوا صدا را شنید ولگدی به او زد. سنگ غرغرو به دیوار خورد و گفت وای کمرم گربه ای که کنار دیوار خوا بیده بوداز خواب بیدار شد. سنگ را پرت کرد توی جوی آب سنگ چیز ویز کرد. قلب قلب آب خورد و رفت ته جوب آب آرام شد وگفت به به چه آب خنکی چه جای با صفایی. و همان جا ماند و دیگر غرغر نه کرد.


90/1/20::: 5:28 ع
نظر()